درس ، کنار مامان

مامان آمده بودند ، آرشام را با خودشان ببرند.
قبلاً اعلام کرده بودم ، میان زنگ درس مراجعه نکنید. در این صورت تا زنگ تفریح ، باید منتظر بمانید.
نمی دانم چطور شد که معاونت محترم ، درِ کلاس را زدند و گفتند: « مامان آرشام آمده اند تا ... »
گونیا ها توزیع شده بود و ما در آن لحظه مشغول کار با گونیا بودیم.
به آقای معاون عزیز گفتم : « ببخشید باید صبر کنند ».
در یک لحظه به فکرم رسید ؛ چه خوب این مامان محترم در کنار کار من با بچّه ها ، حضور داشته باشند.
و مامان آمدند و تا پایان درس پیش ما بودند !!
متشکرم مامان خوب !

سایت های مرتبط